کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لحاف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لحاف
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ ع . ] (اِ.) رواندازی آکنده از پشم یا پنبه که هنگام خوابیدن بر روی خود می اندازند.
-
واژههای مشابه
-
لحاف کش
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کِ) [ ع - فا. ] (ص مر.) (کن .) جاکش ، دیوث ، قلبتان .
-
جستوجو در متن
-
شادیچه
فرهنگ فارسی معین
(چَ) (اِمر.) لحاف .
-
دواج
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ طبر. ] (اِ.) لحاف ، روانداز.
-
پتو
فرهنگ فارسی معین
(پَ) ( اِ.) نوعی روانداز که به جای لحاف به هنگام خواب بر روی کشند.
-
تمنه
فرهنگ فارسی معین
(تَ مَ نَ) (اِ.) سوزن لحاف دوزی .
-
جغبوت
فرهنگ فارسی معین
(جَ)(اِ.) = جغبت :پنبة لحاف و تشک و نهالی .
-
متیل
فرهنگ فارسی معین
(مِ) (اِ.) پارچه ای که روی بالش یا لحاف می کشند.
-
ادیال
فرهنگ فارسی معین
( اَ) [ روس . ] (اِ.) پتو، مفرش گونه ای که لحاف و فرش و مانند آن را در آن بندند.
-
بسترآهنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~. هَ) (اِ.) 1 - لحاف ، نهالی . 2 - چادر شبی که بر روی بستر کشند.
-
بالاپوش
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - پوششی که هنگام خواب بر روی خود اندازند، لحاف . 2 - جامه ای که روی لباس های دیگر پوشند.
-
زبرپوش
فرهنگ فارسی معین
(زِ یا زَ بَ) (ص فا.) 1 - لحاف . 2 - بالاپوش ، جبه .
-
شودر
فرهنگ فارسی معین
(شَ یا شُ دَ) [ معر. ] (اِ.) 1 - چادر. 2 - لحاف .