کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لجاج کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
استیهیدن
فرهنگ فارسی معین
(اِ دَ) (مص ل .) سِتهیدَن ، ستیزه کردن ، لجاج کردن .
-
عناد
فرهنگ فارسی معین
(عِ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - ستیزه کردن ، لجاج ورزیدن . 2 - (اِمص .) لجاج ، سرکشی . 3 - ستیزه .
-
ستیهیدن
فرهنگ فارسی معین
(س دَ)(مص ل .)= ستهیدن : 1 - ستیزه کردن . 2 - نافرمانی کردن . 3 - لجاج کردن .
-
لدادت
فرهنگ فارسی معین
(لِ دَ) [ ع .لدادة ] (مص م .) در لجاج بر خصم غلبه کردن .
-
پا
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] ( اِ.) = پای : 1 - یکی از اندام های بدن از بیخ ران تا سرپنجه . 2 - واحدی برای طول برابر با یک قدم متوسط ، گام . 3 - بخش پایین هر چیزی . 4 - اساس ، پایه . 5 - (کن .) تاب و توان ، نیرو. ؛ این ~ آن ~ کردن (کن .) مردد بودن ، دو دل بودن . ...