کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لا و لا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
حوقله
فرهنگ فارسی معین
(حَ قَ لَ یا حُ قَ لِ) [ ع . حوقلة ] (مص ل .) لا حول و لا قوة الا بالله گفتن .
-
یکتایی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) جامة یک لا و بی آستر.
-
حق الله
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ لا) [ ع . ] (اِمر.) اجرای اوامر خدا و طاعت و عبادت او.
-
کابوس
فرهنگ فارسی معین
[ لا. ] (اِ.) بختک ، حالت سنگینی و اختناقی که در خواب به انسان دست می دهد.
-
ملایزغل
فرهنگ فارسی معین
(مُ لْ لا یَ غ ) [ ع . ملایزقل ] (ص .) (عا.) شخص پولدار و کثیف و پلید.
-
سه لایی
فرهنگ فارسی معین
(س لُ) (ص نسب .) منسوب به سه لا؛ دارای سه لا. ؛ تختة ~: تخته ای مرکب از سه لای رویین ، زیرین و میانین که جمعاً یک تختة نسبتاً نازک را تشکیل دهند و معمولاً در ساختن روکش میز، صندلی ، پاراوان و غیره به کار می رود.
-
ایام الله
فرهنگ فارسی معین
( ~. لا) [ ع . ] (اِ.) روزهایی که از نظر مذهبی و اعتقادی مهم اند. مانند روز عاشورا.
-
آناتومی
فرهنگ فارسی معین
(تُ) [ لا. ] کالبدشناسی ، بررسی عملی و تجربی شکل و ساختار میکروسکوپی بخش های گوناگون بدن ، تشریح . (فره ).
-
لااله الاالله
فرهنگ فارسی معین
(اِ لا هَ اِ لَ لْ لا هْ) [ ع . ] جمله ای است به معنی (نیست خدایی مگر الله) که نخستین جملة اعتقادی اسلام است . اما در فارسی هنگام بروز واکنش های عاطفی (خشم ، ناخشنودی ، تعصب ، ترس ، استیصال و...) بیان می شود.
-
بحمدالله
فرهنگ فارسی معین
(بِ حَ دِ لْ لا) [ ع . ] (شب جم .) سپاس خدای را، ستایش خدای را. ؛ ~والمنة سپاس خدای را و منت از او.
-
پان اسلامیسم
فرهنگ فارسی معین
(نْ اِ) [ لا. ] (اِ.) نام نهضتی که رهبران مسلمان در قرن نوزدهم برای احیای قدرت اسلام و مسلمانان به راه انداختند.
-
مصلی
فرهنگ فارسی معین
(مُ صَ ل لا) [ ع . ] (اِ.) 1 - جای نماز خواندن . 2 - جایی که مردم در عید فطر و قربان در آن نماز گزارند.
-
بقیة الله
فرهنگ فارسی معین
(بَ یَّ تُ لْ لا) [ ع . ] (ص مر. اِمر.) باقی ماندة خدا، باقی گذاشتة خدا از چیزهای خوب و حلال .
-
تا
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) 1 - خمیدگی کاغذ و پارچه ، شکن . 2 - لا، ورق . 3 - فرد، یک ، نقیض جفت .4 - لنگه چیزی ، نیمة بار.
-
شهادتین
فرهنگ فارسی معین
(شَ دَ تَ) [ ع . ] (اِ.) تثنیة شهادت ، دو صیغة «اشهدان لا اله الا الله» و «اشهدان محمداً رسول الله».