کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لایه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لایه
فرهنگ فارسی معین
(یِ) طبقه ، طبقة زمین .
-
واژههای همآوا
-
لایح
فرهنگ فارسی معین
(یِ) [ ع .لائح ] (اِفا.)1 - آشکار، پیداشونده . 2 - درخشان .
-
جستوجو در متن
-
استراتوس
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ فر. ] (اِ.) ابری لایه لایه که پهنة آسمان را می پوشاند و معمولاً باران - زاست ، ابر لایه ای .
-
هزارتو
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) هزارلا؛ بخش سوم معدة نشخوارکنندگان که داخل آن لایه لایه است .
-
آندودرم
فرهنگ فارسی معین
(دُ دِ رْ) [ فر. ] (اِ.) 1 - درونی ترین لایه از سه لایة زایندة اولیة جنین جانور که بخشی از لولة گوارش و ریه ها و ساختارهای مربوط از آن پدید آید. 2 - درونی ترین لایة پوست که مانند غلافی بافت آوندی ریشه ها و برخی ساقه ها را در برگیرد، درون پوست . (فره ...
-
شکرک
فرهنگ فارسی معین
(ش کَ رَ) (اِمصغ .) لایة نازک شکر بر روی بعضی از تنقلات شیرین .
-
صفاق
فرهنگ فارسی معین
(ص ) [ ع . ] (اِ.) پرده ای است دوجداره و دارای ترشح مخصوص در بین دو جدار که منضم به اعضای داخل بطن و لگن می باشد، صفاق اصل مزودرمی دارد و لایة مجاور به احشاء آن را صفاق احشایی و لایة مجاور به عضلات شکم را صفاق جداری گویند.
-
هیپودرم
فرهنگ فارسی معین
(پُ دِ) [ فر. ] (اِ.) لایه ای در زیر پوست از بافت پیوندی سست که در بردارندة شمار متفاوتی از یاخته های چربی است ، زیرپوست . (فره ).
-
قرنیه
فرهنگ فارسی معین
(قَ یِّ) [ ع . قرنیة ] (اِ.) لایة شفافی که در جلو چشم قرار دارد و نور را از خود عبور می دهد.
-
لاشبرگ
فرهنگ فارسی معین
(بَ) (اِ مر.) لایة تیره رنگی که در نتیجة پوسیدگی برگ های تازه یا خشک و ساقه های جوان افتاده بر روی خاک جنگل به وجود می آید.
-
مزودرم
فرهنگ فارسی معین
(مِ زُ دِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - لایة زایندة میانی جنین که بین روپوست و درون پوست قرار دارد و از آن بافت پیوندی و عضلات و استخوان ها و دستگاه ادراری - تناسلی و سیستم گردش خون پدید می آید، میان پوست . (فره ). 2 - لایة میانی در پوشش خارجی خزه ها.
-
طلاکاری
فرهنگ فارسی معین
(طَ) [ ع - فا. ] (اِمص .) 1 - پوشاندن سطح چیزی با لایة نازکی از طلا. 2 - تزیین نسخه های خطی با آب طلا، نقره ، شنگرف و لاجورد.
-
آی .سی
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ]I.C ( اِ.) شبکة به هم پیوسته ای از عنصرهای فعال و غیرفعال که در یک لایة نیمه هادی مجتمع شده است و همراه با چند قطعة هم جوار می تواند کار یک مدار کامل الکترونیکی را انجام دهد، مدار مجتمع .