کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لاقح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لاقح
فرهنگ فارسی معین
(قِ) [ ع . ] (اِ.) (اِفا.) 1 - آن چه نخل را بدان گشنی دهند. 2 - بادی که ابر پیدا کند و درخت را بارور سازد. 3 - آبستن کننده ، 4 - آبستن شونده .
-
واژههای همآوا
-
لاقه
فرهنگ فارسی معین
(قِ یا قَ) (اِ.) (عا.) تنگ ، عدل ، لنگه .
-
جستوجو در متن
-
لواقح
فرهنگ فارسی معین
(لَ قِ) [ ع . ] (ص . اِ.) جِ لاقح و لاقحه ؛ آبستن کنندگان (بادها و جز آن ها). 2 - آبستن شدگان .