کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قیچی در پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چپ اندر قیچی
فرهنگ فارسی معین
(چَ. اَ دَ. قِ) (اِمر.) (عا.) کج و معوج .
-
جستوجو در متن
-
گاز
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - قیچی ، قیچی آهن بری . 2 - ابزاری آهنی مانند انبر که با آن میخ را از جایی که در آن فرو رفته است بیرون می کشند. 3 - دندان .
-
گازانبر
فرهنگ فارسی معین
(اَ بُ) (اِمر.) قیچی ، مقراض ، یک نوع ابزاری است که در کارهای آهنگری و زرگری و غیره به کار می رود.
-
ریش
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) 1 - موهای صورت مردان . 2 - موی بلندی که بر چانه و زیر چانه برخی جانوران می روید. ؛ ~ گرو گذاشتن (کن .) تعهد اخلاقی سپردن . ؛ ~ و قیچی را به دست کسی دادن (کن .) در کاری به کسی اختیار کامل دادن . ؛ به ~ کسی خندیدن (کن .) او را مس...