کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قُدّ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سراپا
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (اِمر.) سرتاپا، سرتاپای انسان ، قد و بالا، اندام .
-
قدی
فرهنگ فارسی معین
(ق دّ) [ ع - فا. ] (ص نسب .) تمام قد.
-
کوتوله
فرهنگ فارسی معین
(لَ یا لِ) (ص .) کوتاه ، قد کوتاه .
-
آب اندام
فرهنگ فارسی معین
(بْ. اَ) (ص مر. اِمر.) خوش قد و قامت .
-
برز
فرهنگ فارسی معین
(بُ) ( اِ.) 1 - بلندی . 2 - قد، قامت . 3 - شکوه ، عظمت .
-
بشن
فرهنگ فارسی معین
(بَ) ( اِ.) 1 - قد و قامت . 2 - بدن ، تن . 3 - سینه ، بَر.
-
حنبل
فرهنگ فارسی معین
(حَ بَ) [ ع . ] (ص نسب .) مرد کوتاه قد بزرگ شکم .
-
درگاهی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) تورفتگی در یک دیوار از کف زمین تا بلندی قد انسان به صورت اشکاف یا دولابچة بدون در.
-
دکش
فرهنگ فارسی معین
(دَ کِ) (ص .) (عا.) سست و بلند قد (شخص ).
-
دیلاق
فرهنگ فارسی معین
(دِ) [ تر. ] (عا.) 1 - قد بلند. 2 - مجازاً بی قابلیت .
-
عظم
فرهنگ فارسی معین
(عِ ظَ) [ ع . ] (اِمص .) عظمت ، بزرگی قد و مقام .
-
یک وجبی
فرهنگ فارسی معین
( ~. وَ جَ) (ص نسب .) (عا.) 1 - به قدر یک وجب . 2 - بسیار کوتاه قد.
-
قامت
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . قامة ] (اِ.) قد، اندام ، تنة آدمی . ج . قامات .
-
قویم
فرهنگ فارسی معین
(قَ) [ ع . ] (ص .) 1 - راست ، درست . 2 - خوش قد.
-
پستک
فرهنگ فارسی معین
(پَ تَ) 1 - (ص .) کوتاه قد. 2 - (اِمر.) نیم تنة نمدی خشن .