کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قَيِّمُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قیم
فرهنگ فارسی معین
(قَ یِّ) [ ع . ] 1 - (ص .) راست ، معتدل . 2 - (اِ.) متولی وقف . 3 - آن که عهده دار سرپرستی کودکی یتیم است . 4 - دلاک ، کیسه کش .
-
جستوجو در متن
-
قیمومت
فرهنگ فارسی معین
(ق مَ) [ ع . ] (مص ل .) قیم بودن .
-
قیمومیت
فرهنگ فارسی معین
(قَ یَّ) (مص جع .) قیم بودن ، قائم بالذات بودن .