کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قَرْنَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قرن
فرهنگ فارسی معین
(قَ رْ) [ ع . ] (اِ.) یک دورة صد ساله . ج . قرون .
-
قرن
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] (اِ.) 1 - شاخ ، سرون . 2 - تندی سر مردم که به منزلة جای سرون جانور است ، زبر سر. 3 - گیسو، موی بافته . 4 - نوک مو. 5 - سر کوه . 6 - کرانة قرص آفتاب و بالای آن . 7 - آن چه نخست پیدا شود از شعاع آفتاب . 8 - رئیس قوم ، مهتر.
-
قرن
فرهنگ فارسی معین
(قَ رَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - شتری که آن را با شتر دیگر به هم بسته باشند. 2 - ریسمانی که با آن دو شتر ببندند. 3 - ترکش . 4 - شمشیر. 5 - تیز.
-
قرن
فرهنگ فارسی معین
(قِ رَ) [ ع . ] (ص . اِ.) 1 - نظیر، مانند. 2 - هم دست و حریف در شجاعت و کشتی و جز آن .
-
واژههای همآوا
-
قرن
فرهنگ فارسی معین
(قَ رْ) [ ع . ] (اِ.) یک دورة صد ساله . ج . قرون .
-
قرن
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] (اِ.) 1 - شاخ ، سرون . 2 - تندی سر مردم که به منزلة جای سرون جانور است ، زبر سر. 3 - گیسو، موی بافته . 4 - نوک مو. 5 - سر کوه . 6 - کرانة قرص آفتاب و بالای آن . 7 - آن چه نخست پیدا شود از شعاع آفتاب . 8 - رئیس قوم ، مهتر.
-
قرن
فرهنگ فارسی معین
(قَ رَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - شتری که آن را با شتر دیگر به هم بسته باشند. 2 - ریسمانی که با آن دو شتر ببندند. 3 - ترکش . 4 - شمشیر. 5 - تیز.
-
قرن
فرهنگ فارسی معین
(قِ رَ) [ ع . ] (ص . اِ.) 1 - نظیر، مانند. 2 - هم دست و حریف در شجاعت و کشتی و جز آن .
-
جستوجو در متن
-
قرون
فرهنگ فارسی معین
(قُ) [ ع . ] (اِ.) جِ قرن .
-
صده
فرهنگ فارسی معین
(صَ دَ یا دِ) (اِمر.) یک صد سال ، قرن .
-
رنسانس
فرهنگ فارسی معین
(رُ نِ) [ فر. ] (اِ.) دورة احیاء و تجدد در ادبیات ، صنایع و علوم اروپا در اواخر قرن 15 و اوایل قرن 16.
-
اقران
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] ( اِ.) جِ قرن . 1 - هم سالان ، همسران . 2 - نزدیکان .
-
پان اسلامیسم
فرهنگ فارسی معین
(نْ اِ) [ لا. ] (اِ.) نام نهضتی که رهبران مسلمان در قرن نوزدهم برای احیای قدرت اسلام و مسلمانان به راه انداختند.