کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قوچ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قوچ
فرهنگ فارسی معین
[ تر. ] (اِ.) گوسفند شاخ دار.
-
جستوجو در متن
-
راک
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) گوسفند جنگی ، قوچ .
-
وشکل
فرهنگ فارسی معین
(و کَ) (اِ.) گوسفند نر، قوچ .
-
غرم
فرهنگ فارسی معین
(غُ) (اِ.) 1 - میش کوهی . 2 - قوچ جنگی .
-
کبش
فرهنگ فارسی معین
(کَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - قوچ ، گوسفند شاخ دار. 2 - مهتر و بزرگ قوم . ج . اکباش . کبوش .