کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قوطی (سیگار و غیره) پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مشتوک
فرهنگ فارسی معین
(مُ) استوانه ای چوبی یا غیره که داخل آن مجوف است و سیگار را در دهانة گشاد آن نصب کنند و دهانة کوچک رامیان لب ها گذارند و سیگار را دود کنند.
-
تدخین
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) دود کردن ، کشیدن سیگار و مانند آن .
-
پک
فرهنگ فارسی معین
(پُ) (اِ.) (عا.) 1 - یک بار کشیدن سیگار و چپق . 2 - برجستن و فروجستن .
-
جاخاکستری
فرهنگ فارسی معین
(کِ تَ) (اِمر.)ظرفی که خاکستر (سیگار و مانند آن ) در آن ریزند.
-
سیگار
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) توتون ریز شده ای که در کاغذ نازکی لوله شده است و از انواع دخانیات به شمار آید، سیگارت .
-
سابوتاژ
فرهنگ فارسی معین
(بُ) [ فر ] (اِ.) خرابکاری عمده در کارخانه ، معادن ، قطار آهن و غیره ؛ تخریب پل ها، جاده ها و غیره .
-
مسما
فرهنگ فارسی معین
(مُ سَ مّ) [ ازع . ] (اِ.) نوعی غذا که با گوشت و بادمجان و غیره پزند و آن اقسام مختلف دارد مانند مسمای بادمجان ، مسمای مرغ و غیره .
-
دلمه
فرهنگ فارسی معین
(دُ مَ یا مِ) (اِ.) نوعی خوراک مرکب از برنج ، گوشت چرخ کرده ، لپه ، سبزی مخصوص و غیره که در برگ مو، برگ کلم و غیره پیچند و پزند.
-
نیام
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) غلاف ، غلاف شمشیر و خنجر و غیره .
-
خارج شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. شُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - بیرون شدن ، بیرون رفتن (از خانه ، شهر و غیره .) 2 - ترک کردن (اداره ، موسسه و غیره ).
-
رشاش
فرهنگ فارسی معین
(رَ) [ ع . ] (اِ.) آن چه از خون و اشک و آب و غیره بچکد.
-
نوشت افزار
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ) (اِمر.) لوازم نوشتن از کاغذ و قلم و مداد و غیره ، لوازم التحریر.
-
پیست
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) میدانی برای ورزش ، رقص و غیره .
-
ترام
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ فر. ] (اِ.) خانه های ریز روی عکس ، شیشه و غیره .
-
جالیزکاری
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) زراعت خربزه ، هندوانه و غیره .