کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قهر کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قهر کردن
فرهنگ فارسی معین
(قَ. کَ دَ) [ ع - فا. ] 1 - (مص م .) مغلوب کردن ، چیره شدن . 2 - (عا.) با کسی ترک معاشرت و گفتگو کردن .
-
جستوجو در متن
-
ورچسوندن
فرهنگ فارسی معین
(وَ. چُ دَ) (مص ل .) (عا.) به جای فعل معین «کردن » در مقام توهین و تحقیر به کار می رود و فقط با قهر به کار رود، گویند: «قهر ورچسونده .» (قهر کرده ).
-
سلب
فرهنگ فارسی معین
(سَ لْ) [ ع . ] 1 - (مص م .) کندن ، جدا کردن . 2 - ربودن . 3 - (ص .) ربوده شده . 4 - کنده شده . 5 - به قهر گرفته شده .
-
سطوت
فرهنگ فارسی معین
(سَ وَ) [ ع . سطوة ] 1 - (مص ل .)حمله کردن . 2 - غلبه یافتن . 3 - (اِمص .) حمله . 4 - قهر، غلبه . 5 - وقار، ابهت .
-
طرح کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) 1 - دور انداختن . 2 - چیزی را به قهر نزد کسی انداختن . 3 - پی افکندن ، نقشة کاری را کشیدن .
-
جبر
فرهنگ فارسی معین
(جَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) کسی را به انجام کارهایی واداشتن . 2 - اصلاح کردن با زور و قهر. 3 - (اِ.) اکراه ، ناچاری . 4 - نام یکی از مباحث ریاضی . 5 - شکسته بندی .