کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قمار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قمار
فرهنگ فارسی معین
(قُ) [ ع . ] (اِ.) هر نوع بازی که در آن پولی برده یا باخته شود.
-
واژههای همآوا
-
غمار
فرهنگ فارسی معین
(غَ یا غُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - گروه مردم . 2 - انبوهی ، بسیاری .
-
غمار
فرهنگ فارسی معین
(غَ) [ ع . ] (اِ.) جِ غمر و غمره ؛ سختی ها، درشتی ها.
-
جستوجو در متن
-
منگیا
فرهنگ فارسی معین
(مَ) (اِ.) قمار، قمارخانه .
-
مهره باختن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ) (مص ل .) 1 - بازی نرد. 2 - قمار، قمار کردن . 3 - حقه بازی کردن .
-
میسر
فرهنگ فارسی معین
(مَ س ) [ ع . ] (اِ.) قمار.
-
لیس
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) قسمی بازی و قمار با پول .
-
پوکر
فرهنگ فارسی معین
(پُ کِ) [ انگ . ] (اِ.) نوعی قمار با ورق .
-
دو
فرهنگ فارسی معین
(دُ)(اِ.)نوبت ، نوبت بازی در قمار و مانند آن .
-
قسر
فرهنگ فارسی معین
(ق س ) (ص .) کسی که در قمار نه باخته و نه برده باشد.
-
لیلاج
فرهنگ فارسی معین
(لِ) (اِ.) کسی که در قمار چیره دست است . قمارباز ماهر.
-
پا
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) 1 - حریف در قمار و کارهای دیگر. 2 - عهده ، ذمه .
-
تقامر
فرهنگ فارسی معین
(تَ مُ) [ ع . ] (مص ل .) با یکدیگر شرط بستن و قمار کردن .