کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قطعه قطعه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تکه تکه
فرهنگ فارسی معین
( ~. ~.) (ص مر.) قطعه قطعه ، پاره پاره .
-
قاچ قاچ
فرهنگ فارسی معین
[ تر. ] (ص مر.) قطعه قطعه ، ترک ترک .
-
قیمه قیمه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . ~ .) [ تر . ] (ص مر.) ریز ریز، قطعه قطعه .
-
لوش لوش
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) پاره پاره ، قطعه قطعه .
-
لخت لخت
فرهنگ فارسی معین
( ~ . لَ) (ق مر.) قطعه قطعه ، پاره پاره .
-
جداگانه
فرهنگ فارسی معین
(جُ نِ) (ص مر.) 1 - تنها. 2 - قطعه قطعه .
-
قاش
فرهنگ فارسی معین
قاش (ص مر. ق مر.) پاره پاره ، قطعه قطعه .
-
لت و پار
فرهنگ فارسی معین
(لُ تُ) (ص مر.) (عا.) پاره پاره ، قطعه قطعه .
-
پاره پاره
فرهنگ فارسی معین
( ~. ~.) (ص مر.) 1 - از همه جا دریده ، قطعه قطعه ، تکه تکه . 2 - (ق .) اندک اندک ، رفته رفته ، کم کم .
-
سخت افزار
فرهنگ فارسی معین
( ~ . اَ)(اِمر.)1 - قطعه ها و بخش های ثابت الکترونیکی و برقی کامپیوتر. 2 - قطعه و دستگاه های فلزی یک ماشین .
-
پار
فرهنگ فارسی معین
(ص .) پاره ، قطعه .
-
قلوه سنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~ . سَ) (اِمر.) 1 - سنگ های کم و بیش درشت که از ریگ درشت تر ولی از قطعه سنگ کوچک ترند. 2 - قطعه ای سنگ نتراشیده .
-
تکه
فرهنگ فارسی معین
(تِ کِّ) (اِ.) قطعه ، پاره ای از چیزی .
-
قطعات
فرهنگ فارسی معین
(قَ طَ) [ ع . ] (اِ.) جِ قطعه .
-
کرته
فرهنگ فارسی معین
(کَ تِ) (اِ.) قطعه زمینی که در آن چیزی کاشته باشند.