کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قضاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قضاء
فرهنگ فارسی معین
(قَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) به جا آوردن ، گزاردن . 2 - داوری کردن . 3 - (اِ.) حکم ، فرمان . 4 - سرنوشت ، تقدیر.
-
واژههای مشابه
-
قضاء کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) انجام دادن عبادتی که در موقع خود انجام نشده باشد.
-
واژههای همآوا
-
غزاء
فرهنگ فارسی معین
(غَ زّ) [ ع . ] (ص .) بسیار غزو کننده ، بسیار جنگنده .