کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قرمزي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قرمزی
فرهنگ فارسی معین
(قِ مِ) (اِ.) 1 - (ص نسب .) منسوب به قرمز. 2 - دیبای نازک سرخ رنگ .
-
جستوجو در متن
-
کورک
فرهنگ فارسی معین
(رَ) (اِ.) تورم و التهاب و قرمزی و جمع شدن چرک در زیر پوست .
-
مخملک
فرهنگ فارسی معین
(مَ مَ لَ) [ ع - فا. ] (اِ.) بیماری واگیردار که عامل آن یک نوع استرپتوکوک است و دارای سمی است که تولید دانه های قرمزی می کند.
-
حمرت
فرهنگ فارسی معین
(حُ رَ) [ ع . حمرة ] 1 - (اِمص .) سرخی ، قرمزی . 2 - (اِ.) رنگ سرخ ، قرمز. 3 - نوعی آماس در بدن ، باد سرخ ، سرخ باد.
-
سماک
فرهنگ فارسی معین
(س ) [ ع . ] (اِ.) سماکان ؛ نام دو ستاره ، یکی به نام «سماک رامح » ستارة قرمزی در صورت فلکی «عوا» یا «گاوران » و دیگری به نام «سماک اعزل » ستارة سفیدی در صورت فلکی «سنبله » یا «خوشه ».