کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قرص نان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کاکی
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) گردة نان ، قرص نان .
-
کلوج
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (اِ.) 1 - قرص نان روغنی بزرگ . 2 - نان ریزه شده .
-
کلیچه
فرهنگ فارسی معین
(کُ چِ) (اِ.) 1 - نان ، قرص نان . 2 - جامة نیم تنه .
-
زواله
فرهنگ فارسی معین
(زَ لِ) (اِ.) گلولة خمیر که به مقدار یک قرص نان ساخته باشند.
-
چونه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (اِ.) 1 - واحدی برای خمیر آرد گندم یا جو بدان مقدار که یک قرص نان سازد. 2 - گلوله از هر نوع خمیر.
-
ماماجیم جیم
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) (عا.) نوعی حلوا از جنس حلوا جوزی که آن را به صورت قرص های پهن و نازک (به بزرگی نان شیرمال و نازکتر از آن ) سازند و روی آن کنجد یا شاهدانه پاشند.