کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قربانی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نظر قربانی
فرهنگ فارسی معین
( ~. قُ) (اِمر.) مهره ای که آن را برای دفع چشم زخم به گردن بیآویزند.
-
جستوجو در متن
-
تقریب
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - نزدیک کردن . 2 - چهار نعل تاختن اسب . 3 - قربانی کردن .
-
مذبح
فرهنگ فارسی معین
(مَ بَ) [ ع . ] (اِ.) جای قربانی کردن ، کشتارگاه . ج . مذابح .
-
تضحیه
فرهنگ فارسی معین
(تَ یِ) [ ع . تضحیة ] (مص م .) 1 - قربانی کردن گوسفند، شتر و مانند آن . 2 - غذا دادن به کسی هنگام چاشت .
-
نحر
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) گلو بریدن ، شتر قربانی کردن . 2 - قسمت بالای سینه ، جای گردن بند.
-
مشاعر
فرهنگ فارسی معین
(مَ عِ) [ ع . ] (اِ.) جِ مشعر. 1 - حواس . 2 - جاهای عبادت حاجیان . 3 - جاهای قربانی کردن .
-
تشریق
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - روشن کردن . 2 - به سوی مشرق توجه کردن . 3 - نهادن پاره های گوشت در آفتاب تا خشک شود. ایام ~ : سه روز پس از عید قربان که در آن ، در قدیم گوشت های قربانی را خشک می کردند.
-
قربان
فرهنگ فارسی معین
(قُ) [ ع . ] 1 - (اِ.) هرچیزی که به وسیلة آن به خداوند تقرب جویند. 2 - عنوانی برای نشان دادن ارادت و اخلاص به فردی که دارای مقام مهمی است . 3 - صدقه ، تصدق . ؛~ صدقه کسی رفتن کنایه از: الف - اظهار محبت و اخلاص و ارادت کردن به کسی . ب - اصرار و التم...