کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قرائت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قرائت
فرهنگ فارسی معین
(قَ ئَ) [ ع . قرائة ] (مص م .) خواندن کتاب و غیره .
-
جستوجو در متن
-
مقروء
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) قرائت شده ، خوانده شده .
-
تلاوت
فرهنگ فارسی معین
(تَ وَ) [ ع . ] (مص م .) خواندن ، قرائت کردن .
-
خواندنی
فرهنگ فارسی معین
(خا دَ) (ص لیا.) چیزی که شایستة خواند باشد، قابل قرائت .
-
لحان
فرهنگ فارسی معین
(لَ حَ) [ ع . ] (ص .) آن که در قرائت و اعراب خطا کند.
-
مقری
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . مقری ء ] (اِفا.) خواننده ، کسی که تعلیم قرائت قرآن بدهد.
-
پالئوگرافی
فرهنگ فارسی معین
(لِ ئُ گِ) [ فر. ] (اِمر.) دانش قرائت خطوط باستانی ، دیرین نگاری ، کتیبه نگاری .
-
ترتیل
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - حُسن کلام . 2 - قرآن را با قرائت درست و آهنگ نیک تلاوت کردن .
-
خوانده
فرهنگ فارسی معین
(خا دِ) (ص مف .) 1 - قرائت شده . 2 - دعوت شده . 3 - احضار شده ، فراخوانده .
-
خواندن
فرهنگ فارسی معین
(خا دَ) [ په . ] (مص م .) 1 - قرائت کردن . 2 - آواز خواندن . 3 - دعوت کردن . 4 - آموختن ، یاد گرفتن . 5 - فهمیدن ، تشخیص دادن .
-
میتینگ
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] (اِ.) تجمع موقت گروهی از مردم برای مذاکره و ایراد یا استماع و نطق های اجتماعی و سیاسی که معمولاً طی قطعنامه ای خواست های افراد شرکت کننده در آن قرائت می شود، تجمع (فره ).
-
رکعت
فرهنگ فارسی معین
(رَ عَ) [ ع . رکعة ] (اِ.) مجموع حالت نمازگزار از قیام (ایستادن )، رکوع (پشت خم کردن )، سجده (پیشانی بر زمین نهادن )، توأم با قرائت (در دو رکعت اول ) یا تسبیح (در رکعت سوم به بعد) و اذکار مربوط ، هر قیام از نماز که در آن رکوع باشد.