کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قبله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قبله
فرهنگ فارسی معین
(قَ لَ یا لِ) [ ع . قبلة ] (اِ.) نوعی از مهره که بدان مردان را بند کنند و نیز به جهت دفع چشم زخم بر گردن اسب بندند.
-
قبله
فرهنگ فارسی معین
(قُ لَ یا لِ) [ ع . قبلة ] (اِ.) بوسه .
-
قبله
فرهنگ فارسی معین
(قِ لَ یا لِ) [ ع . قبلة ] (اِ.) جهتی که هنگام نماز خواندن به آن رو می کنند.
-
واژههای مشابه
-
قبله ساختن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . تَ) [ ع - فا. ] (مص م .) پیش رو قرار دادن .
-
قبله کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .)پیشِ رو داشتن .
-
قبله گاه
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (اِمر.) 1 - مکان قبله ، جای قبله . 2 - هر جا که وقت پرستش خدا بدان روی آورند. 3 - عنوانی است احترام آمیز در خطاب به پدر و بزرگان .
-
جستوجو در متن
-
تحری
فرهنگ فارسی معین
(تَ حَ رِّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - جستن . 2 - حقیقت را جستجو کردن . 3 - درنگ کردن . 4 - تأمل کردن . 5 - پیدا کردن قبله .
-
نما
فرهنگ فارسی معین
(نَ یا نُ) (اِ.) 1 - قسمت خارجی ساختمان . 2 - (اِفا.) در ترکیب به معنی «نماینده » (که می نمایاند) می آید: «رونما»، «قبله نما»، «بدن نما». 3 - صورت ظاهری .