کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قبلاً پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سابقاً
فرهنگ فارسی معین
(بِ قَ نْ) [ ع . ] (ق .) قبلاً، پیش از این .
-
مسبوق
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - سبقت گرفته ، گذشته . 2 - آگاه ، مطلع . ؛ ~ به سابقه آن چه که قبلاً عین یا شبیه آن وقوع یافته باشد.
-
استوارنامه
فرهنگ فارسی معین
( ~. مِ) (اِمر.) حکمی است که از طرف رؤسای کشورها به سفرا و مأمورین سیاسی داده می شود تا اعتبار آن ها را نزد رؤسای دول بیگانه استوار سازد. قبلاً به این سند اعتبارنامه گفته می شد.
-
بازیافت
فرهنگ فارسی معین
(مص مر. اِمر.) 1 - آن چه که بی زحمت و رنج به دست آید. 2 - به دست آوردن مواد قابل استفاده از موادی که قبلاً مصرف شده اند. 3 - پیدا کردن و به دست آوردن آن چه گم شده است .
-
همان
فرهنگ فارسی معین
(هَ) [ په . ] 1 - (ضم .) آن چه که قبلاً ذکر شده . 2 - آن چه که در خاطر گوینده و شنونده معهود است . 3 - (ق .) همچنان . 4 - (ص .) مساوی ، معادل ، یکسان .