کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قار
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] 1 - (اِ.) قیر. 2 - دودة مرکب . 3 - (ص .) سیاه .
-
قار
فرهنگ فارسی معین
[ تر. ] 1 - (اِ.) برف . 2 - (ص .) سفید.
-
قار
فرهنگ فارسی معین
(رّ) [ ع . ] (اِفا.) قرارگیرنده ، ثابت . (?(قاراشمیش [ تر. ] (ص .) درهم و برهم ، هرج و مرج .
-
واژههای مشابه
-
قار و قور
فرهنگ فارسی معین
(رُ) (اِمر.) (عا.) = غار و غور: صدایی که از شکم شنیده می شود به ویژه در هنگام گرسنگی .
-
واژههای همآوا
-
غار
فرهنگ فارسی معین
و غور (رُ) [ ع . ] (اِمر.) (عا.) = قار و قور: صدایی که در هنگام گرسنگی از شکم شنیده شود.
-
غار
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) شکاف ، شکاف در کوه یا زمین .
-
غار
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) درختچه ای است از تیرة گل سرخیان و از دستة بادامی ها که منشأ آن را نواحی غربی آسیا (قفقازیه و ایران ) ذکر کرده اند ولی امروزه این گیاه را یا به جهت استفاده های دارویی آن یا به جهت زینت در غالب نقاط دنیا می کارند. برگ هایش متناوب ، ساده ،...
-
قعر
فرهنگ فارسی معین
(قَ عْ) [ ع . ] (اِ.) گودی و ته چیزی .
-
جستوجو در متن
-
غار
فرهنگ فارسی معین
و غور (رُ) [ ع . ] (اِمر.) (عا.) = قار و قور: صدایی که در هنگام گرسنگی از شکم شنیده شود.