کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قاتق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قاتق
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ تر. ] (اِ.)1 - ماست . 2 - (عا.) خورشت ، خورشتی که با نان خورده شود.
-
جستوجو در متن
-
ادام
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - خورش ، نان خورش ، قاتق ، اِبا. 2 - پیشوای قوم . 3 - موافق و سازگار.
-
قتق
فرهنگ فارسی معین
(قَ تِ) [ تر. ] (اِ.) = قاتق : 1 - ماست و کشک . 2 - ترشی ای که در آش کنند و نانخورش سازند.
-
گوداب
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) = گوذاب : 1 - دوشاب . آشی است که از گوشت و برنج و نخود و مغز گردکان پزند و قاتق آن را سرکه و دوشاب کنند؛ آشی حبشی . 2 - (عا.) لکة زردی که به هنگام خشک کردن لباس بر اثر عدم مواظبت بر آن افتد؛ اشگو. 3 - لکة زردی که در گچ دیوار افتد.