کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قابل مقایسه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قابل دار
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (ص مر.) باارزش ، شایسته . (?(قابلمه (بْ لَ مِ) [ تر. ] (اِ.) دیگ ، دیگ در دار فلزی برای پختن غذا.
-
جستوجو در متن
-
قیاس گرفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گِ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) سنجیدن ، مقایسه کردن .
-
بجای
فرهنگ فارسی معین
(بِ یِ) (حراض .) 1 - در حق کسی ، برای کسی . 2 - از جهت ، از حیث . 3 - در برابر، در مقابل (برای مقایسه ).
-
سنجیدن
فرهنگ فارسی معین
(سَ دَ) (مص م .) 1 - وزن کردن ، اندازه گرفتن . 2 - ارزش چیزی را تعیین کردن . 3 - چیزی را با چیزی مقایسه کردن .
-
مقایسه
فرهنگ فارسی معین
(مُ یَ سَ یا یِ س ِ) [ ع . مقایسة ] (مص م .) دو چیز را با هم سنجیدن .
-
پا کوتاه
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) 1 - حیواناتی که پای کوتاه دارند. 2 - ویژگی بعضی از گیاهان که کوتاه بودن بوته های آن را در مقایسه با بوته های دیگر نشان می دهد.
-
از
فرهنگ فارسی معین
( اَ) [ په . ] (حراض .)1 - علامت مفعول غیر - صریح یا باواسطه . 2 - علامت ابتدا و آغاز. 3 - در، اندر. 4 - برای ، بهر، به سبب . 5 - نسبت به ، در مقایسه با. 6 - به دلیل ، به علت . 7 - در، اندر. 8 - از سویی ، از طرف . 9 - به جای ، در عوض .
-
زمان
فرهنگ فارسی معین
(زَ) [ په . ] (اِ.) 1 - وقت ، هنگام . 2 - دور، عهد. 3 - مدت ، فصل . 4 - مهلت . ؛~ گرینویچ مرجع مقایسه ای زمان مناطق مختلف کرة زمین بر مبنای نصف النهار گرینویچ که در حمل و نقل بین المللی و پرواز هواپیماها به کار رود و 5/3 ساعت عقب تر از زمان در تهرا...
-
مقابله
فرهنگ فارسی معین
(مُ بِ لَ یا لِ) [ ع . مقابلة ] (مص م .) 1 - دو چیز را با هم برابر کردن . 2 - تلافی کردن . 3 - مقایسه کردن نسخه های یک متن با یکدیگر. ؛ ~به مثل رفتار همسان در پاسخ به رفتار دیگری .
-
اندکس
فرهنگ فارسی معین
(اَ دِ) [ فر. ] ( اِ.) = ایندکس : 1 - سبابه ، انگشت شهادت ، انگشتی (چاپ ). 2 - فهرست الفبایی نام ها و موضوع ها و عنوان ها و غیره که معمولاً در آخر کتاب می آید. (فره ). 2 - عدد یا علامتی که در سمت چپ یا راست و در بالا یا پایین عضوی از یک مجموعه یا ج...