کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قابل انعطاف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قابل دار
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (ص مر.) باارزش ، شایسته . (?(قابلمه (بْ لَ مِ) [ تر. ] (اِ.) دیگ ، دیگ در دار فلزی برای پختن غذا.
-
جستوجو در متن
-
انعطاف
فرهنگ فارسی معین
(اِ عِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) خم شدن ، کج شدن . 2 - (اِمص .) خمیدگی . 3 - (اِ.) خم .
-
نرم
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ په . ] (ص .) 1 - لطیف . مق زبر. 2 - هرچیز کوبیده . 3 - صاف . 4 - خوشایند و دلنیشن . 5 - انعطاف پذیر. 6 - مهربان ، رئوف . 7 - آهسته ، آرام .
-
خشک
فرهنگ فارسی معین
(خُ) [ په . ] (ص .) 1 - بدون رطوبت و نم . 2 - پژمرده . 3 - متعصب ، بدون انعطاف و نرمی . 4 - خالی از سبزه و گیاه . 5 - آن چه که درونش آب نباشد، بی آب . 6 - بدون ترشح طبیعی . ؛ ~ و تر با هم سوختن کنایه از: گناهکار و بی گناه به یکسان مجازات شدن .
-
فیلم
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.)1 - نوار قابل انعطاف سلولوییدی که با امولسیون حساس در برابر نور پوشیده شده است و در عکاسی و فیلم برداری استفاده می شود. 2 - (فا) مجموع یک نمایش سینمایی . ؛~ بازی کردن کنایه از: ظاهرسازی کردن ، دغل بازی کردن .