کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قابل اطمینان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قابل دار
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (ص مر.) باارزش ، شایسته . (?(قابلمه (بْ لَ مِ) [ تر. ] (اِ.) دیگ ، دیگ در دار فلزی برای پختن غذا.
-
جستوجو در متن
-
اطمینان
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) آرامش خاطر یافتن . 2 - (اِمص .) آرامش .
-
استواری
فرهنگ فارسی معین
( ~.)1 - (حامص .)محکمی ، سختی . 2 - ثبات ، پایداری . 3 - امن یت ، اطمینان .
-
توثیق
فرهنگ فارسی معین
(تُ) [ ع . ] (مص م .) اطمینان کردن .
-
موثق
فرهنگ فارسی معین
(مُ ثَّ) [ ع . ] (اِمف .) استوار کرده شده ، مورد اطمینان و وثوق .
-
موثوق
فرهنگ فارسی معین
(مَ یا مُ) [ ع . ] (اِمف .) مورد اطمینان ، معتمد، موثق .
-
واثق
فرهنگ فارسی معین
(ثِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - اطمینان دارنده . 2 - استوار، محکم .
-
وثوق
فرهنگ فارسی معین
(وُ) [ ع . ] (مص ل .) اطمینان داشتن به کسی .
-
امن
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) بی ترس بودن . 2 - (اِمص .) اطمینان ، آسایش .
-
امناء
فرهنگ فارسی معین
(اُ مَ) [ ع . ] (اِ.) جِ امین . 1 - افراد مورد اطمینان . 2 - زنهارداران ، امانت داران .
-
مطمئناً
فرهنگ فارسی معین
(مُ مَ ئِ نَنú) [ ع . ] (ق .) 1 - بدون شک ، بدون تردید. 2 - با اطمینان خاطر.
-
اعتماد
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) تکیه کردن . 2 - برگزیدن . 3 - کاری را به کسی واگذاشتن . 4 - (اِمص .) اطمینان .
-
سکینه
فرهنگ فارسی معین
(سَ نَ یا نِ) [ ع . سکینة ] (اِ.) 1 - آرام ، آرامش . 2 - وقار. 3 - آن چه که به دل آرامش و اطمینان بخشد.
-
ضرس
فرهنگ فارسی معین
(ض ) [ ع . ] (اِ.) دندان آسیا. ج . اضراس ، ضروس . ؛ به ~ قاطع از روی یقین ، با کمال اطمینان .