کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فَسیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
فسیل
فرهنگ فارسی معین
(فُ) [ فر. ] (اِ.) سنگواره ، بقایای موجودات زندة دوران گذشته که در طبقات مختلف زمین به جا مانده است .
-
واژههای همآوا
-
فسیل
فرهنگ فارسی معین
(فُ) [ فر. ] (اِ.) سنگواره ، بقایای موجودات زندة دوران گذشته که در طبقات مختلف زمین به جا مانده است .
-
فصیل
فرهنگ فارسی معین
(فَ) [ ع . ] (اِ.) دیوار کوتاه درون بارة شهر.
-
جستوجو در متن
-
دیرین شناسی
فرهنگ فارسی معین
(ش ) (اِمر.) فسیل شناسی .
-
فسیله
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . فسیلة ] (اِ.) نهال خرما. ج . فسیل ، فسائل .
-
سنگواره
فرهنگ فارسی معین
(سَ رَ یا رِ) (اِمر.) فسیل ، بقایای موجودات زندة گذشته های دور که به صورت سنگ درآمده باشد.
-
ماموت
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) گونه ای فیل فسیل شده که در ابتدای دوران چهارم در اروپا و شمال آسیا می زیسته و بدنش پوشیده از موهای طویل بوده و عاج طویل و پیچیده ای داشته است .
-
پالئوژن
فرهنگ فارسی معین
(لِ ئُ ژِ) (اِ.) [ فر. ] نیمة اول دوران سوم زمین شناسی که خود به دو دورة کوچک تر به نام ائوسن و الیگوسن تقسیم می شود. در این دوره زمین انقلابات کوه زایی بسیار داشته و اکثر کوه های فعلی زمین مربوط به این دوره هستند. همچنین بقایای فسیل شدة پستانداران د...