کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فَسَقَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
فسق
فرهنگ فارسی معین
(فِ سْ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) خارج شدن از راه صواب . 2 - انجام دادن کارهای زشت و ناروا. 3 - (اِ.) گناه .
-
واژههای همآوا
-
فسق
فرهنگ فارسی معین
(فِ سْ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) خارج شدن از راه صواب . 2 - انجام دادن کارهای زشت و ناروا. 3 - (اِ.) گناه .
-
جستوجو در متن
-
متجاهر
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ هِ) [ ع . ] (اِفا.) آن که آشکارا فسق کند.
-
آلودگی
فرهنگ فارسی معین
(دِ) (حامص .) 1 - ناپاکی ، آلایش ، لکه . 2 - عادت به اعمال زشت . 3 - گناه ، فسق .
-
یساق
فرهنگ فارسی معین
(یَ) [ تر - مغ . ] (اِ.) 1 - سیاست . 2 - فسق (سنگلاخ ). 3 - ترتیب و ساختگی .