کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فوج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فوج
فرهنگ فارسی معین
(فُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - گروه ، دسته . 2 - قسمتی از ارتش ، هنگ ؛ ج . افواج .
-
جستوجو در متن
-
رژیمان
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ فر. ] (اِ.) هنگ ، فوج .
-
افواج
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] ( اِ.) جِ فوج ؛ گروه .
-
طابور
فرهنگ فارسی معین
[ تر. ] (اِ.) 1 - صف ، فوج . 2 - کتیبه .
-
بریگاد
فرهنگ فارسی معین
(بِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - واحد نظامی مرکب از دو فوج ، تیپ . 2 - چندین واحد نظامی از یک صنف که تحت فرماندهی یک سرتیپ (ژنرال ) باشند.
-
جوخه
فرهنگ فارسی معین
(جُ خِ) [ تر. ] (اِ.) 1 - فوج ، گروه . 2 - کوچکترین واحد نظامی که تعداد افراد آن بیش از هشت نفر است .