کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فنسالار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
فن
فرهنگ فارسی معین
(فَ نّ) [ ع . ] (اِ.) 1 - آگاهی های مربوط به صنعت یا علم . 2 - حال ، گونه . 3 - راه ، روش . 4 - سرود طرب انگیز. 5 - در فارسی ، حیله ، نیرنگ ، چاره . ج . فنون و افنان .
-
سالار
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِمر.) سردار، سپهسالار.
-
سالار
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) 1 - سالخورده . 2 - کهن .
-
فن و فن
فرهنگ فارسی معین
(فِ نُّ فِ) (اِ.) (عا.) صدای بینی در حالت گرفتگی و ذکام .
-
ذی فن
فرهنگ فارسی معین
(فَ نّ) [ ع . ] (ص مر.) نک ذوفنون .
-
فن فروش
فرهنگ فارسی معین
(فَ نْ. فُ) [ ع - فا. ] (ص فا.) حیلت گر، فریبکار.
-
فن کوئل
فرهنگ فارسی معین
(فَ کُ ئِ) [ انگ . ] (اِ.) دستگاه تهویه مطبوع که برای داخل ساختمان به کار می رود.
-
اخترماران سالار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) از طبقاتی که در دربار ساسانیان نفوذ داشته ستاره شناسان (اخترماران ) بودند که رییس آنان «اخترماران سالار» لقب داشت و در ردیف «دبیران » و غیب گویان قرار می گرفت .
-
خوان سالار
فرهنگ فارسی معین
(خا) (اِمر.) رییس آشپزخانه .
-
سابقه سالار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص مر.) کاروان - سالار، پیشرو قافله .
-
قافله سالار
فرهنگ فارسی معین
( ~ . ) [ ع - فا. ] (ص مر.)کاروانسالار، سردار قافله .
-
فوت و فن
فرهنگ فارسی معین
(فو تُ فَ نّ) [ فا - ع . ] (اِمر.) چم و خم کار، راز و رمز کار.
-
جستوجو در متن
-
تکنوکرات
فرهنگ فارسی معین
(تِ نُ کِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - کارشناس فنی به ویژه در جایگاه مدیریتی و اجرایی ، فن سالار. 2 - هوادار فن سالاری . (فره ).