کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فنون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فنون
فرهنگ فارسی معین
(فُ) [ ع . ] (اِ.) جِ فن .
-
جستوجو در متن
-
ذوفنون
فرهنگ فارسی معین
(فُ) [ ع . ] (ص مر.) = ذی فنون : دارندة فن ها، پُرهنر، هنرمند.
-
آفتاب مهتاب
فرهنگ فارسی معین
(مَ) (اِمر.) 1 - نوعی وسیلة آتش بازی که به هنگام سوختن به چند رنگ درمی آید. 2 - یکی از فنون کُشتی . 3 - پُشتَک وارو زدن .
-
ادبی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص نسب .) نوشته ای که موضوع و سبک آن ادبی باشد، نوشته هایی که با فنون ادبی بستگی داشته و دربارة ادبیات باشد.
-
فتیله کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) 1 - تافتن ، تابیدن . 2 - نام یکی از فنون کشتی .
-
پیراپزشکی
فرهنگ فارسی معین
(پِ زِ) (اِ.) هر یک از فنون و حرفه های مربوط به حفظ یا بازگرداندن سلامتی که معمولاً باید زیر نظر یا مشورت پزشک انجام گیرد مانند: فیزیوتراپی ، گفتاردرمانی ، کاردرمانی ، پرتونگاری .
-
هتر
فرهنگ فارسی معین
(هِ تِ) [ یو. ] (اِ.) بخشی از سپاهیان اسکندر مقدونی که افراد آن از صنف سواره نظام و از حیث قوت جسمانی و قدرت جنگی و فنون آن در میان دیگر صنوف ممتاز بودند.
-
کنده
فرهنگ فارسی معین
(کُ دِ) (اِ.) 1 - چوب ستبری که بر پای مجرمان و اسیران می بستند. 2 - هیزم ، هیمه . 3 - قسمت پایین درخت . 4 - یکی از فنون کُشتی .
-
تکنولوژی
فرهنگ فارسی معین
(تِ نُ لُ) [ فر. ] (اِ.) 1 - مطالعة فنون و ابزار و ماشین آلات و مواد اولیه . 2 - تجهیزات و روش های علمی که در حیطة خاصی به کار برده شود، فناوری . (فره ).
-
فن
فرهنگ فارسی معین
(فَ نّ) [ ع . ] (اِ.) 1 - آگاهی های مربوط به صنعت یا علم . 2 - حال ، گونه . 3 - راه ، روش . 4 - سرود طرب انگیز. 5 - در فارسی ، حیله ، نیرنگ ، چاره . ج . فنون و افنان .
-
سرند
فرهنگ فارسی معین
(س رَ) (اِ.) 1 - تاب ، ارجوحه . 2 - ریسمانی که یک سر آن را حلقه کنند و در زیر خاک پنهان سازند و سر دیگر را شخصی گرفته در کمین می نشیند تا آدمی یا جانوری را که پای در آن میان نهند، به سوی خود کشد و او را بگیرد. 3 - فنی است از جملة فنون کشتی گیری و آ...