کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فلوت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فلوت
فرهنگ فارسی معین
(فُ) [ فر. ] (اِ.) از سازهای بادی شبیه به نی که دهنی ندارد و نفس نوازنده از راه سوراخی که در کنار سر لوله تعبیه شده وارد ساز می شود.
-
فلوت
فرهنگ فارسی معین
(فُ لُ) [ فر. ] (اِ.) مجموع کشتی های جنگی یک دولت ؛ ناوگان .
-
جستوجو در متن
-
موسیقار
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - نوعی ساز که از نی های بزرگ و کوچک ترتیب داده اند و اروپاییان آن را «فلوت پان » می گویند و امروز به ساز دهنی مشهور است . 2 - نام پرنده ای افسانه ای که منقارش سوراخ های بسیار دارد و از آن سوراخ ها آوازهای گوناگون برمی آید.