کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فلس فلس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کچ
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (اِ.) فلس ماهی .
-
سگ ماهی
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (اِمر.) 1 - یکی از ماهی های حلال گوشت و فلس دار و استخوانی دریای مازندران که فلس هایش بزرگ است و به آسانی می افتد. 2 - ماهی خاویار.
-
پشیزه
فرهنگ فارسی معین
(پَ زِ) (اِ.) = پشیز: 1 - پولک فلزی ریز که بر جامه یا هر چیز دیگر بدوزند. 2 - چیزی است از برنج و امثال آن که مابین دسته و تیغة کارد وصل کنند برای استواری . 3 - چرمی که در دامن خیمه دوزند و پایزه بدان استوار کنند. 4 - آن چه از آهن که برای زینت بر در ...
-
حرشف
فرهنگ فارسی معین
(حَ شَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - فلس ماهی . 2 - ملخ که هنوز بال در نیاورده باشد.
-
تاتو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) نوعی پستاندار که بدنش مانند حلقه های زره از فلس پوشیده شده است و در آمریکای جنوبی دیده می شود.
-
اردک ماهی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) جزو ماهیان استخوانی دریازی است . پوست بدنش پوشیده از فلس است و حلال گوشت می باشد.
-
غباد
فرهنگ فارسی معین
(غُ) (اِ.) = قباد: گونه ای ماهی بی فلس با گوشتی لذیذ که در خلیج فارس فراوان است .
-
قزل آلا
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ تر - فا. ] (اِمر.) از انواع ماهی فلس دار از تیرة آزادماهیان دارای گوشت لذیذ که در آب شیرین زندگی می کند.
-
ماهی
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) جانوری است آبزی و خونسرد با بدن پوشیده از فلس و چشمان مسطح که انواع گوناگون دارد.
-
پشیز
فرهنگ فارسی معین
(پَ) [ په . ] (اِ.) 1 - پول فلزی کم بها. 2 - خردترین سکة عهد ساسانیان ، بشیز. 3 - سکة قلب . 4 - فلس ماهی ، پولک .
-
پولک
فرهنگ فارسی معین
(لَ) (اِمصغ .) 1 - پول خرد. 2 - دایره های کوچک فلزی به رنگ های مختلف که زنان به جامه های خود بدوزند. 3 - فلس ماهی .
-
اسبله
فرهنگ فارسی معین
(اِ بُ لِ یا لَ) (اِ.) جزو ماهیان فلس دار حلال گوشت بحر خزر است . ماهی ای است بزرگ و سر برهنه که دهانی فراخ دارد و ریشو می باشد و دو ردیف دندان در دهان دارد؛ اسبیله ، اسبیلی .
-
ژالاپ
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) گیاهی است پایا از تیرة پیچکیان که به کمک پیچک های خود به دور درختان و تکیه گاه های اطراف می پیچد. ریشة آن به دو صورت است : نازک و استوانه ای شکل و متورم و غده ای شکل . ساقه اش به ارتفاع 3 متر می رسد و برگ هایش کامل و به صورت قلب و شفاف ...