کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فضیحت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فضیحت
فرهنگ فارسی معین
(فَ حَ) [ ع . فضیحة ] (اِمص .) 1 - عیب . 2 - رسوایی ، بدنامی ؛ ج . فضائح .
-
جستوجو در متن
-
فضایح
فرهنگ فارسی معین
(فَ یِ) [ ع . فضائح ] (اِ.) جِ فضیحت .
-
نکال
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (اِ.)1 - عقوبت ، عذاب . 2 - اشتهار به فضیحت و رسوایی .
-
سقط
فرهنگ فارسی معین
(سَ قَ) [ ع . ] 1 - (اِ.) خطا. 2 - کالای پست . 3 - (اِمص .) رسوایی ، فضیحت .
-
ویله
فرهنگ فارسی معین
(وِ لِ یا وَ لَ) [ ع . ویلة ] (اِ.) 1 - رسوایی ، فضیحت . 2 - گرفتاری ، سختی ، بلیه .
-
مفضحه
فرهنگ فارسی معین
(مَ ضَ حَ یا حِ) [ ع . مفضحة ] (اِمص .) فضیحت ، رسوایی ، بی آبرویی ؛ ج . مفاضح .
-
هاجره
فرهنگ فارسی معین
(جِ رِ یا رَ) [ ع . هاجرة ] 1 - (اِفا.) مؤنث هاجر. 2 - (اِ.) نیم روز (ظهر) در گرمای تابستان . 3 - شدت گرما، سختی گرما. 4 - رسوایی ، فضیحت . ج . هواجر.