کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فصل یاقسمتی از کتاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
فصل کردن
فرهنگ فارسی معین
(فَ. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) 1 - جدا کردن . 2 - حساب پس دادن ، تصفیه حساب کردن .
-
فصل نامه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . مِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) نشریه ای که در هر فصل سال یک بار منتشر می شود.
-
جستوجو در متن
-
ها
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) هر فصل از کتاب «یسنا».
-
سفر
فرهنگ فارسی معین
(س ) [ ع . ] (اِ.) 1 - کتاب ، کتاب بزرگ . 2 - هر یک از پنج کتاب اول عهد قدیم تورات .
-
کتاب نامه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . مِ) (اِمر.) فهرستی از کتاب های متعلق به یک نویسنده یا کتابخانه یا مربوط به یک موضوع همراه با اطلاعاتی دربارة تاریخ تألیف و چاپ کتاب و ناشر، کتاب شناسی .
-
زبور
فرهنگ فارسی معین
(زَ) [ معر. ] (اِ.) 1 - نوشته ، کتاب . 2 - نام کتاب حضرت داوود از پیامبران بنی اسرائیل .
-
کتاب
فرهنگ فارسی معین
(کِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - نوشته ، مکتوب . 2 - مجموعه چاپی یا خطی از موضوعات مختلف .
-
سرکتاب
فرهنگ فارسی معین
(سَ . کِ) [ فا - ع . ] (اِمر.) (عا.) فال از روی کتاب .
-
فرگرد
فرهنگ فارسی معین
(فَ رْ گَ) (اِ.) هر یک از فصول کتاب وندیداد.
-
جلد
فرهنگ فارسی معین
(جِ) [ ع . ] 1 - پوست . 2 - چیزی که کتاب ، دفتر و مانند آن را پوشش دهد، جلد کتاب ، جلد دفتر. ؛ توی ~ کسی رفتن کسی را وسوسه کردن و از کاری منصرف ساختن یا به کاری برانگیختن .
-
وزیری
فرهنگ فارسی معین
(وَ) [ ع - فا. ] 1 - (ص نسب ) منسوب به وزیر. 2 - (اِ.) ظرفی پهن کوچک تر از دوری . 3 - نوعی قطع کتاب به اندازة 16*5/23 سانتی متر. ؛ ~ بزرگ نوعی کتاب در قطع 20 * 26 سانتی متر. ؛ ~ کوچک کتاب در قطع 13*20 سانتی متر. 4 - نوعی انجیر.
-
واژگان
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) فهرستی از مجموعة واژه های یک کتاب ، یک موضوع یا یک زبان .
-
بیاضی
فرهنگ فارسی معین
(بَ) (اِ.) کتاب و دفتری که از طول باز می شود و از عرض ، شیرازه بندی و ته بندی می شود.
-
جزوه
فرهنگ فارسی معین
(جُ وِ) [ ع . جزوة ] (اِ.) 1 - دسته ای از کاغذ چاپ شده یا با دست نوشته شده . 2 - بخشی از کتاب . 3 - دفترچه .