کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فشفشه و پاچه خیزک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پاچه خیزک
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ) (اِمر.) 1 - نوعی بازی با آتش . 2 - نوعی فشفه که به دور خود می چرخد، پاچه گزک ، پاچه خزک .
-
کله پاچه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . چِ) (اِمر.) نوعی غذا که از کله و پاچه چهارپایان حلال گوشت به ویژه گوسفند تهیه می شود.
-
بردار و ورمال
فرهنگ فارسی معین
(بَ رُ وَ) (ص .) پاچه ورمالیده ، ناقُلا.
-
پاچه گیر
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مر.) کنایه از: آدم مردم آزار و مزاحم .
-
کله پز
فرهنگ فارسی معین
( ~ . پَ) (ص فا.) کسی که کله و پاچه و شکنبه گوسفند را می پزد و می فروشد.
-
کز دادن
فرهنگ فارسی معین
(کِ دَ) (مص م .) (عا.) 1 - سوزاندن موهای ریز کله و پاچه و گوشت طیور است در روی آتش ، پس از پاک کردن آنها و کشیدن پرهای طیور. 2 - سوزاندن مو (مطلقاً).
-
خشتک
فرهنگ فارسی معین
(خِ تَ) (اِمصغ .) پارچه ای که میان دو پاچه شلوار دوزند. ؛ ~ ِ کسی را جر دادن کنایه از: آبروی کسی را بردن ، به باد فحش و فضاحت گرفتن .
-
پاچه
فرهنگ فارسی معین
(چِ) (اِمصغ .) 1 - ساق پا. 2 - از زانو تا سر سم پای گوسفند و گاو. 3 - خوراکی که از دست و پای گوسفند درست کنند. 4 - یکی از دو لنگة شلوار. 5 - لبة پایینی شلوار. ؛ ~ کسی را گرفتن بی جهت کسی را آزار دادن .