کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فزونی جستن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ترجح
فرهنگ فارسی معین
(تَ رَ جُّ) [ ع . ] (مص ل .) چربیدن ، فزونی جستن .
-
تطول
فرهنگ فارسی معین
(تَ طَ وُّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - منت نهادن بر کسی . 2 - فزونی جستن .
-
تحدی
فرهنگ فارسی معین
(تَ حَ دّ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) برابری کردن در کاری . 2 - نبرد جستن ، به نبرد خواندن . 3 - فزونی جستن . 4 - (مص م .) قصد کردن چیزی را. 5 - پیش خواندن .
-
طول
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (مص ل .) 1 - منت نهادن بر کسی . 2 - فزونی جستن بر کسی . 3 - احسان کردن .
-
تفاضل
فرهنگ فارسی معین
(تَ ضُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) بر یکدیگر برتری جستن . 2 - (اِمص .) برتری ، فزونی ، پیشی . 3 - حاصل تفریق (ریاضی ).
-
تبرز
فرهنگ فارسی معین
(تَ بَ رُّ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) برتری یافتن ، پیشی جستن . 2 - برآمدن به صحرا برای قضای حاجت . 3 - (اِمص .) فزونی ، برتری ؛ ج . تبرزات .