کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فرید
فرهنگ فارسی معین
(فَ) [ ع . ] (ص .) 1 - یگانه ، بی همتا. 2 - گوهر یکتا و گران بها. 3 - (اِ.) گوهری که میان گردن بند آویزان کنند.
-
جستوجو در متن
-
فراید
فرهنگ فارسی معین
(فَ) [ ع . فرائد ] جِ فرید و فریده .
-
فریده
فرهنگ فارسی معین
(فَ دِ) [ ع . فریدة ] (ص .)1 - مؤنث فرید، ا ز نام های زنان . 2 - در فارسی به معنی : مغرور، متکبر.
-
فارد
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ ع . قس . فرید ] (اِ). یکی از بازی - های هفتگانة نرد، دور اول از بازی نرد (در قدیم ).