کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فریبنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فریبنده
فرهنگ فارسی معین
(فِ یا فَ بَ دِ) (اِفا.) فریب دهنده .
-
جستوجو در متن
-
فریبان
فرهنگ فارسی معین
(فَ) (ص .) فریبنده .
-
خالب
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ ع . ] (ص فا.) فریبنده .
-
رنگ آور
فرهنگ فارسی معین
( ~. وَ) (ص مر.) فریبنده ، حیله گر.
-
ساحر
فرهنگ فارسی معین
(حِ) [ ع . ] (اِفا.) افسونگر، فریبنده .
-
فریفتار
فرهنگ فارسی معین
(فِ یا فَ) (ص فا.) فریبنده .
-
گربه گون
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص مر.) فریبنده ، ذغاباز، محیل .
-
ماکر
فرهنگ فارسی معین
(کِ) [ ع . ] (ص .) فریبنده ، مکرکننده .
-
خادع
فرهنگ فارسی معین
(دِ) [ ع . ] (اِفا. ص .)فریبنده ، خدعه کننده .
-
زراق
فرهنگ فارسی معین
(زَ رّ) [ ع . ] (ص .) فریبنده ، ریاکار.
-
فریفتگار
فرهنگ فارسی معین
(فِ یا فَ) (ص فا.) فریبنده ، حیله گر.
-
غرار
فرهنگ فارسی معین
(غَ رّ) [ ع . ] (ص .) مکار، بسیار فریبنده .
-
کنوره
فرهنگ فارسی معین
(کَ رِ یا رَ) (اِ.) فریبنده ، فریب دهنده .
-
مسول
فرهنگ فارسی معین
(مُ سَ وِّ) [ ع . ] (اِفا.) فریبنده و اغوا کننده .