کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فریاد کشیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
فریاد برداشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ تَ) (مص ل .) بانگ کردن ، آواز بلند کردن .
-
فریاد خواستن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . خا تَ) (مص ل .) داد خواستن ، کمک خواستن .
-
فریاد خواندن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . خا دَ) (مص ل .) نک فریاد خواستن .
-
فریاد داشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . تَ) (مص ل .) نک فریاد برداشتن .
-
فریاد رسیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . رِ دَ) (مص م .) 1 - مدد کردن ، یاری رساندن . 2 - داد دادن .
-
فریاد یافتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . تَ) (مص ل .) دادرس پیدا کردن .
-
جستوجو در متن
-
قیه کشیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کِ دَ) (اِ.) (عا.) داد و فریاد کردن .
-
جیغ زدن
فرهنگ فارسی معین
(زَ دَ) (مص ل .) فریاد کشیدن .
-
جار کشیدن
فرهنگ فارسی معین
(کَ یا کِ دَ) (مص ل .) فریاد زدن .
-
خروشیدن
فرهنگ فارسی معین
(خُ دَ) (مص ل .) بانگ برزدن ، فریاد کشیدن .
-
عر زدن
فرهنگ فارسی معین
(عَ. زَ دَ) (مص ل .) (عا.) فریاد کشیدن .
-
نهیب دادن
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ) (مص ل .) (عا.) نعره کشیدن ، فریاد زدن .