کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فروهشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فروهشتن
فرهنگ فارسی معین
(فُ. هِ تَ) 1 - (مص م .) پایین گذاشتن ، بر زمین گذاشتن . 2 - آویزان کردن . 3 - (مص ل .) فرو افتادن . 4 - سست شدن . 5 - آویزان شدن .
-
جستوجو در متن
-
فروهلیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . هِ دَ) (مص م .) نک فروهشتن .
-
ارخاء
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (مص م .) نرم گردانیدن ، فروهشتن .
-
اذالت
فرهنگ فارسی معین
(اِ لَ) [ ع . اذالة ] (مص م .) فروهشتن دامان ، دراز کردن دامن .
-
اسدال
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] (مص م .) فروهشتن ، فروگذاشتن ، آویختن (پرده ).
-
استرخاء
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) سست شدن ، نرم گشتن ، فروهشتن . 2 - (اِمص .) سستی ، فروهشتگی .