کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرومایگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فرومایگی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . یِ) (حامص .) پستی ، رذالت .
-
جستوجو در متن
-
رذالت
فرهنگ فارسی معین
(رَ لَ) [ ع . ] (اِمص .) فرومایگی .
-
خساست
فرهنگ فارسی معین
(خَ سَ) [ ع . خساسة ] (اِمص .) پستی ، فرومایگی .
-
رذیلت
فرهنگ فارسی معین
(رَ لَ) [ ع . رذیلة ] (اِمص .) فرومایگی ، پستی .
-
نذالت
فرهنگ فارسی معین
(نَ لَ) [ ع . نذالة ] (اِمص .) فرومایگی ، پستی .
-
رذایل
فرهنگ فارسی معین
(رَ یِ) [ ع . ] (اِ.) جِ رذیله ؛ فرومایگی ها، پستی ها.
-
لئامت
فرهنگ فارسی معین
(لِ مَ) [ ع . لا´مة ] (اِمص .) بخیلی ، فرومایگی .
-
لؤم
فرهنگ فارسی معین
(لُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) فرومایه شدن . 2 - (اِمص .) فرومایگی ، پستی .
-
خست
فرهنگ فارسی معین
(خِ سَّ) [ ع . خسة ] (اِمص .) 1 - پستی ، فرومایگی . 2 - تنگ چشمی .