کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فروش ومعامله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پیش فروش
فرهنگ فارسی معین
(فُ) (اِمص .) فروختن مال یا غله قبل از مهیا شدن ، دریافت پول پیش از تحویل مال یا غله .
-
سخن فروش
فرهنگ فارسی معین
( ~ . فُ) (ص فا.) 1 - شاعر. 2 - متملق .
-
فضل فروش
فرهنگ فارسی معین
(فَ ضْ لْ. فُ) [ ع - فا. ] (ص فا.) کسی که سعی می کند دانش خود را به رخ دیگران بکشد.
-
فن فروش
فرهنگ فارسی معین
(فَ نْ. فُ) [ ع - فا. ] (ص فا.) حیلت گر، فریبکار.
-
کم فروش
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص فا.) فروشنده ای که جنس را کمتر از وزنی که باید داشته باشد می فروشد.