کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرود 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
فرود آمدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . مَ دَ) (مص ل .) پایین آمدن .
-
جستوجو در متن
-
دون
فرهنگ فارسی معین
(ق .) پایین ، فرود.
-
وقع
فرهنگ فارسی معین
(وَ) [ ع . ] 1 - (اِ.) قدر، منزلت . 2 - (مص ل .) فرود آمدن . 3 - (اِمص .) فرود، نزول .
-
حال
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِفا.) حلول کننده ، فرود آینده .
-
هبط
فرهنگ فارسی معین
(هَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) فرود آوردن چیزی . 2 - فرود آمدن از مقام و منزلت ، سقوط کردن .
-
پاگاه
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - پایگاه . 2 - فرود، پستی . 3 - قدر، مرتبه .
-
غوشاد
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) = غوشا: 1 - جای فرود آمدن کاروان . 2 - قافله گاه .
-
فروکشیدن
فرهنگ فارسی معین
(فُ. کِ دَ) (مص م .) 1 - پایین کشیدن ، فرود آوردن . 2 - در جایی فرود آمدن و اقامت کردن . 3 - خوردن ، نوشیدن .
-
چترباز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) 1 - کسی که با چتر نجات از هواپیما به زمین فرود آید. 2 - سربازی که به وسیلة چتر نجات در خاک دشمن یا میدان جنگ فرود آید. 3 - (عا.) طفیلی .
-
سافل
فرهنگ فارسی معین
(فِ) [ ع . ] (ص .) 1 - فرود، پایین . 2 - فرومایه ، پست . جِ سفله .
-
هابط
فرهنگ فارسی معین
(بِ) [ ع . ] 1 - (اِفا.) فرود آینده ، نازل . 2 - ستارة هبوط کننده .
-
فرودگاه
فرهنگ فارسی معین
(فُ) (اِمر.) 1 - محل فرود آمدن . 2 - محوطة مخصوص نشستن هواپیما.
-
محط
فرهنگ فارسی معین
(مَ حَ طّ) [ ع . ] (اِ.) محل فرود آمدن . ؛~ رحال بارانداز کاروان .
-
تسفل
فرهنگ فارسی معین
(تَ سَ فُّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - فرود آمدن . 2 - پست شدن .