کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فره رود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
فره کشیدن
فرهنگ فارسی معین
(فَ رَ. کِ دَ) (مص ل .) چاپلوسی کردن ، منّت کشیدن .
-
فره مند
فرهنگ فارسی معین
(فَ رَّ. مَ) (ص مر.) دارای فر، شکوهمند.
-
جستوجو در متن
-
ترانسفورماتور
فرهنگ فارسی معین
(تِ فُ تُ) [ فر. ] (اِ.) دستگاهی ک ه برای افزودن یا کاستن الکتریسته به کار رود، مبدل (فره ).
-
وارمر
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ انگ . ] (اِ.) اجاق کوچک شمع دار که برای گرم نگه داشتن غذا به کار رود، چراغک . (فره ).
-
فیبر
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) 1 - نوعی مقوای ضخیم که به جای تختة نازک در کارهای نجاری به کار رود. 2 - نسج ، الیاف (فره ).
-
پروژکتور
فرهنگ فارسی معین
(پُ رُ ژِ تُ) [ فر . ] (اِ.) 1 - دستگاهی که برای ایجاد روشنایی زیاد به کار می رود، نورافکن (فره ). 2 - دستگاهی که به کمک آن تصویر را روی پرده نشان می دهند، فراتاب (فره ).
-
پرانتز
فرهنگ فارسی معین
(پَ تِ) [ فر. ] (اِ.) نشانه ای است قوسی شکل ( ) که برای نوشتن جملة معترضه و مانند آن به کار رود، هلال ، قوس ، کمان . (فره ) .
-
میکروفون
فرهنگ فارسی معین
(رُ فُ) [ فر. ] (اِ.) = میکرفن : بلندگو، ابزاری که ارتعاشات صوتی را به امواج الکتریکی تبدیل می کند و برای انتقال یا تقویت صدا به کار می رود، صدابر (فره ).
-
تراشه
فرهنگ فارسی معین
(تَ ش ِ) (اِ.) 1 - تراشیده شده ، براده . 2 - قاچ (هندوانه یا خربزه ). 3 - قطعة کوچکی از سیلیس با مدارهای الکتریکی مجتمع که در ساخت رایانه ها به کار رود. (فره ).
-
آیفون
فرهنگ فارسی معین
(فُ) [ انگ . ] (اِ.) 1 - نام تجاری نوعی دستگاه برای برقراری ارتباط ، آوابر. (فره ). 2 - نوعی تلفن که برای مکالمه بین قسمت - های مختلف یک ساختمان به کار می رود. ؛~ تصویری نوعی در بازکن برقی که از طریق مانیتور آن می توان چهرة شخص را در بیرون از ساخت...