کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرستنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فرستنده
فرهنگ فارسی معین
(فِ رِ تَ دِ یا دَ) (ص فا.) 1 - آن که چیزی را به جایی می فرستد، گسیل دارنده . 2 - دستگاهی که به کمک امواج الکترومغناطیس ، صوت یا تصویر قابل دریافت منتشر می کند.
-
جستوجو در متن
-
مرسل
فرهنگ فارسی معین
(مُ س ) [ ع . ] (اِفا.) فرستنده ؛ ج . مرسلین .
-
بی سیم
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.)دستگاه فرستندة امواج الکترو - مغناطیسی که بدون نیاز به ارتباط از راه سیم کار می کند.
-
مراسل
فرهنگ فارسی معین
(مُ س ) [ ع . ] (اِفا.) نامه فرستنده ؛ ج . مراسلین .
-
صاحب برید
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ) [ ع - فا. ] (اِمر.)فرستندة پیک و قاصد. کسی که وقایع هر جایی را که در آن بوده می نوشت و برای پادشاه می فرستاد.
-
واکی تاکی
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] (اِ.) دستگاه فرستنده و گیرندة ر ادیویی کوچک قابل حمل با برد محدود.
-
بارنامه
فرهنگ فارسی معین
(مِ) (اِمر.) 1 - اجازه حضور به درگاه شاهان . 2 - برگه ای که در آن نوع کالا، وزن و مشخصات گیرنده و فرستنده کالا در آن نوشته شود. 3 - تجمل ، تفاخر، غرور.
-
بنگاه
فرهنگ فارسی معین
(بُ) (اِمر.) 1 - سرای ، خانه . 2 - جای داد و ستد. 3 - سازمان ، مؤسسه . 4 - انبار، مخزن . 5 - جای بند و ساز و برگ سپاه . ؛~ سخن پراکنی ایستگاه فرستندة رادیویی . ؛ ~ خیریه سازمانی که داوطلبانه به نیازمندان یاری می رساند. ؛ ~ شادمانی موسسه ای که د...