کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرخنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فرخنده
فرهنگ فارسی معین
(فَ رْ خُ دِ) (ص .) مبارک ، خجسته .
-
جستوجو در متن
-
آمد کار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص .) خجستگی ، فرخنده .
-
آمد داشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ) (مص ل .) فرخنده بودن ، خوش قدم بودن .
-
آمد نیامد
فرهنگ فارسی معین
(مَ مَ) (مص مر.) آمد و نیامد، فرخنده بودن و نبودن .
-
میمون
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] (اِمف .) فرخنده ، خجسته . ج . میامن .
-
مسعود
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) نیکبخت ، خجسته ، فرخنده .
-
حمید
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . ] (ص .) 1 - پسندیده ، ستوده . 2 - مبارک ، فرخنده .
-
عید
فرهنگ فارسی معین
(ع ) [ ع . ] (اِ.) جشن ، روز جشن ، روزی که فرخنده و مبارک است .
-
مبارک
فرهنگ فارسی معین
(مُ رَ) (ص .) 1 - با برکت . 2 - خجسته ، فرخنده .
-
متبرک
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ بَ رِّ) [ ع . ] (اِفا.) خجسته ، فرخنده .