کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فراخ کرت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پی فراخ
فرهنگ فارسی معین
(پِ. فَ) (ص مر.) تندرو، افراطی .
-
فراخ آستین
فرهنگ فارسی معین
( ~ . خú) (ص مر.) کنایه از: بخشنده ، جوانمرد.
-
فراخ آهنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~ . هَ) (ص مر.) دورپرواز، تیری که هدف های دور را بزند.
-
فراخ ابرو
فرهنگ فارسی معین
( فَ . اَ) (ص مر.)گشاده رو، خوش - رو.
-
فراخ دست
فرهنگ فارسی معین
(فَ . دَ) (ص مر.) 1 - کریم ، بخشنده . 2 - توانگر، ثروتمند.
-
فراخ رفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . رَ تَ) (مص ل .) با شتاب رفتن ، به عجله رفتن .
-
فراخ زیست
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص مر.) آن که در نعمت و راحتی زندگی کند.
-
فراخ سال
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص مر.) سالی که در آن محصول فراوان باشد.
-
فراخ سخن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . سُ خَ) (ص مر.) پرحرف ، پُرسخن .
-
فراخ شکم
فرهنگ فارسی معین
( ~ . ش کَ) (ص مر.) 1 - کسی که شکم بزرگ دارد. 2 - کنایه از: پرخور، شکم پرست .
-
فراخ شلوار
فرهنگ فارسی معین
( ~ . شَ) (ص مر.) 1 - کسی که شلوار گشاد دارد. 2 - کنایه از: تنبل ، تن پرور.
-
فراخ عیش
فرهنگ فارسی معین
( ~ . عِ) [ ع - فا. ] (ص مر.) نک فراخ روزی .
-
فراخ کام
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص مر.) 1 - خوشحال . 2 - توانگر، ثروتمند.
-
فراخ کندوری
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ نú دُ) (ص مر.) فراخ - سفره ، بخشنده ، جوانمرد.
-
فراخ کونی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (حامص .) 1 - گشادی مقعد. 2 - کنایه از: تنبلی ، کاهلی .