کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فتح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فتح
فرهنگ فارسی معین
(فَ تْ) [ ع . ] 1 - (مص م .) باز کردن ، گشودن . 2 - تسخیر کردن ، پیروز شدن . 3 - (اِ مص .) گشایش . 4 - پیروزی .
-
واژههای مشابه
-
فتح الباب
فرهنگ فارسی معین
(فَ تْ حُ لْ) [ ع . ] (اِ.) 1 - گشودن در. 2 - آغاز کار.
-
واژههای همآوا
-
فته
فرهنگ فارسی معین
(فَ تِ) (اِ.) = پته : جواز، پروانه .
-
جستوجو در متن
-
گشایش
فرهنگ فارسی معین
(گُ یِ) (حامص .) گشودن ، فتح .
-
فتوح
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] (اِ.) جِ فتح ؛ پیروزی ها، گشایش ها.
-
پیروزی
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) 1 - ظفر، فتح . 2 - کامیابی ، چیره گی .
-
شهر گشادن
فرهنگ فارسی معین
(شَ. گُ دَ) (مص م .) فتح کردن ، کشور گرفتن .
-
مسخر کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) فتح کردن ، تسخیر کردن .
-
سود
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) 1 - فایده ، نفع . 2 - ربح . 3 - حاصل ، محصول . 4 - فتح ، پیروزی .
-
فتحه
فرهنگ فارسی معین
(فَ حِ) [ ع . فتحة ] (اِ.) علامت حرکت فتح که بالای حرف گذاشته می شود، زبر؛ ج . فتحات .
-
فتوحات
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] (اِ.) جِ فتوح . 1 - پیروزی - ها، فتح ها. 2 - شهرهایی که با جنگ تصرف شده است .
-
فوز
فرهنگ فارسی معین
(فُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) پیروزی یافتن . 2 - رستگار شدن . 3 - (اِمص .) پیروزی ، فتح . 4 - رستگاری .