کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فانی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِفا.) 1 - نابود شونده ، نیست شونده . 2 - ناپایدار، بی ثبات .
-
جستوجو در متن
-
فناپذیر
فرهنگ فارسی معین
(فَ. پَ) [ ع - فا. ] (ص فا.) آن که فانی شود، فانی .
-
میرا
فرهنگ فارسی معین
(ص فا.) میرنده ، فانی .
-
مفنی
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . ] (اِفا.) فانی کننده ، تباه سازنده ، نابود کننده .
-
عالم
فرهنگ فارسی معین
(لَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - دنیا، هستی . 2 - موجودات . 3 - (عا.) نمادی برای بزرگی ، عظمت . 4 - حیطه ، محدوده ؛ عالم هنر، عالم مستی . 5 - حالت ، وضعیت . 6 - هر کدام از دو جهان فانی و باقی ، هر کدام از دنیا و آخرت . ؛ ~ و آدم کنایه از: همة مردم .